شهید مجید بقایی
  • نام پدر : حمداله

  • تاریخ تولد : 1337/01/07

  • محل تولد : بهبهان

  • نوع عضویت : کادر

  • یگان/ارگان : سپاه

  • تاریخ شهادت : 1361/11/09

  • محل شهادت : فکه

  • عملیات : -

  • محل دفن : گلزار شهدا

  • شهر/بخش : بهبهان

  • قطعه : 1

  • ردیف : 4

  • مزار : 1

  • توضیحات : -

شهید مجید بقایی

وصیت نامه

بسم الله الرحمـن الرحیـــــم
وصیت نامه شهید مجید بقایی
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهان انقلابی و اسلامی بسازیم . انقلاب خونین مان سنگر کفر جهان را عقب نشانده و این بار با رحمت خدائی ‹‹ جنگ ›› مقدمه ای شده برای تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی ‹‹ انشاء الله ›› و بدانید که این وضع ، ایثارمی خواهد و خون ، که پیامدش نصر الهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش زجر و ناراحتی و خون دادن است .

بله ما می جنگیم و تن به هیچ گونه سازش نمی دهیم و با شعار همیشگی مان یا فتح یا شهادت می جنگیم و بر سیاست ‹‹ نه شرقی و نه غربی ›› سرسختانه پامی فشاریم چون معتقد به خدائیم.

برادران و خواهران هیچگونه اندوه حزنی به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید اگر مؤمن باشید و از رهبرعصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا و من هم در مقابل مصائب باید همچون کوه باشیم .

خدایا معبودم ای آنکه همه چیزم از توست . ای آن که در کاغذ نمی گنجی و نه با قلم وصف می شوی آنچنان تار و پودم آغشته به گناه است که فعلاً یارای صحبت ندارم و هر وقت می خواهم زبان گشایم شرمند ام .

با این وضع، رحمی بر من کن . مرا ببخش ، می دانم که بخشنده ای ومهربان ، بارها فکر کرده ام با خود و نهایت به این نتیجه رسیده ام که فقط در لباس شهید و با محتوای شهید می توانم در دادگاهت حضور یابم بجز این هرگز ، که شرمنده ام و رسوا .

خدایا! شاکر از اینکه تا این حد هدایتم کردی . خدایا اگر قدمی در راهت برداشتم از من بپذیر . معبودم می دانم که چیستی ولی در دل خانواده مان صبری وافر بگذار که می دانم بدون این مسئله تحمل چنین مسئله ای را ندارم .

خدایا! ملتسمانه می گویم و بارها گفته ام که جگر گوشه امت؛ امام عزیز خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی ( عج ) برای امت نگهدار . «آمین»

خدایا! بار پروردگارا! آن کسانی که حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود بگردان . « آمین »

خدایا بخوبی می دانم و برایم ملموس است که بهترین ها را بسویت می کشی و حجابشان را می دری و من این را در خود نمی بینم ولی شاید دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کرد .

خدایا! دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین می باشد .

و اما خانواده عزیز و پدر و مادرخوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما می گفتم برای اسلام می خواهم خدمت کنم و شما بنا به علائق می گفتید بالاخره از دست ما می روی و اینکار را نکن و همیشه به شما می گفتم و آخرین بار هم می گویم که من و ما و شما و همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهند پس می گیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست.

به هر جهت نمی دانم، می پذیرد یا نه، ولی انشاءالله می پذیرد . و حتماً مرا می بخشید و بر زبان آورید که تو را بخشیدم .

خدا به شما صبری دهد و صبور باشید که درجه امر انسان صبور صابر بسیار بالاست. مادر ، اگر صبر کردی فاطمه زهرا ( س ) به تو مرحبا می گوید و ملائک تو را دلداری می دهند .« انشاء الله»

و اما برادرم حمید ! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت و پایه های جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایت می کند و اصلاً به این دنیای پست وبی ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان.

و برادر و خواهرم ! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد و همیشه بفکر اسلام باشید .
« انشاء الله» و همگی شما مرا ببخشید و التماس دعا دارم.

و اما دوستان خوبم برادران و خواهران ! شما هم از من رنجیدگی دارید از شما می خواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کرده ام از من بگذرید . تذکرم این است که امام را رها نکنید .

و از کلیة اقوام ، آشنایان ، دوستان طلب بخشش میکنم و امیدوارم که اگربدی کرده ام ببخشند . حتماً برایم دعا کنید . حتماً برای امام و برای من و برای مؤمنین را فراموش نکنید .

والسلام
بندة حقیرو ذلیل ـ خدمتکار اسلام اگر خدا بخواهد
التماس دعــــا
شوش دانیال ـ 30 / 2 / 60
مجید بقــــــائی